فیلم ای ایران ؛ اثری به یاد ماندنی از ناصر تقوایی برای سینما
فیلم ای ایران
چقدر با سرود ای ایران آشنایی دارید و از عوامل سازندهی آن و تاریخچهای که بر این سرود گذشته است چهقدر میدانید؟ فیلم ای ایران ساخته ناصر تقوایی فیلمی است که بر اساس سرودی به همین نام ساخته شده است و مطمئناً اکثر ما ایرانیها حداقل برای یک بار هم که شده سرود ای ایران چه خواسته و چه ناخواسته به گوشمان رسیده است. برای اینکه در مورد فیلم و سرود ای ایران بیشتر بدانید این یادداشت را از دست ندهید.
اگر علاقمند به فیلم و سینما هستید برای خواندن خبر و یادداشت در حوزه سینما به بخش فیلم و سینما بروید.
حال این روزهای ایران و فیلم ای ایران
در این روزهایی که قرنطینه شدن خانگی مرا بیشتر روی اخبار و گزارشات بیماری اپیدمی متمرکز کرده است، برایم سوالهایی ایجاد شد؛ اینکه کسی که در این بحرانها، ماسک و مواد ضدعفونی کننده احتکار میکند، چه تصویری از جامعه در سرش نقش بسته است؟! آیا فرهنگیها و هنرمندان ایران زمین، تلاششان برای ایجاد تصویر جامع و غنی از فرهنگ کافی بوده؟ آیا ما فرهنگ خودمان را میشناسیم؟ آیا روحیه وطنپرستی در فرهنگ ما وجود دارد؟ آیا برای ایران اقدام فرهنگی گسترده یا کوچک انجام دادهایم؟ آیا بزرگان فرهنگ و ادب خودمان را میشناسیم؟ جواب کوتاه و بسیار دردناک است: خیر!
یاد فیلم ماندگار ناصر تقوایی؛ ای ایران افتادم، فیلمی که نوای ایرانی در جای جای آن طنین انداز است.
وقتی تیتراژ آن با خط نستعلیق روی صحنه نشان داده میشود، سؤال اساسیای ذهنم را مشغول میکند، چند فیلم داریم که تیتراژ ابتدایی آن به خط نستعلیق شروع شود!؟ چند فیلمساز داریم که «ای ایران» بسازند.
خلاصه داستان فیلم ای ایران
ورود سرکار سرگروهبان مکوندی با بازی ماندگار اکبر عبدی به پاسگاه ماسوله در حالی که سربازان و اهالی آن پاسگاه همگی گویی در خواب ماندهاند و رفتارهای نظامی تازه وارد نشان میدهد میخواهد با رفتار خود تغییراتی ایجاد کند و این تغییرات گران تمام میشود.
در روستای ماسوله مردم زندگی عادی خود را دارند. بازار با شور و رونق خود نوای زندگی دارد. تماماً در روستا رنگ است و سرود. این روستا تنها یک مدرسه دارد، در یکی از کلاسها، معلم سرود با بازی حسین شرسار دانشآموزان و مردم روستا را با نوای ویولن خود جادو میکند. اما ورود این تازه نظامی، رونق بازار را از بین میبرد، خشونت و نظامیگری را وارد مدرسه میکند.
موسیقی را از جادویی بودن خارج میکند و میخواهد موسیقی سفارشی برایش ساخته شود. اما این معلم با شرافت زیر بار این خواستهی ننگین نمیرود تا جایی که حاضر میشود موسیقی وطن پرستانه و پر از زیبایی « ای ایران » را در مراسم ارتقاء درجه و افسری آقای مک وندی با گروه سرود مدرسه بنوازد. اما نوای انقلابی تمام روستا را میگیرد و این مراسم هیچگاه برگزار نمیشود.
ناصر تقوایی: نویسنده و کارگردان فیلم ای ایران

ناصر تقوایی؛ نویسنده و کارگردان ای ایران در تاریخ ۱۹ تیر ماه ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد. پدرش، کارمند اداره گمرک بود و به همین رو او ناگزیر بود تا همراه پدر به نواحی مرزی جنوب بندرعباس سفر کند. از همان سالهای نوجوانی به سینما و ادبیات علاقهمند شد.
همسر اول ناصر تقوایی، شَهرنوش پارسیپور نویسندهی نام آشنا (زاده ی ۲۸ بهمن ۱۳۲۴ در تهران) داستاننویس و مترجم ایرانی است. “طوبی و معنای شب”، “مردان دربرابر زنان” از داستانهای آشنای اوست. او از سوی هجدهمین کنفرانس پژوهشهای زنان در آمریکا، به عنوان زن سال برگزیده شد. پارسیپور همچنین برندهی جایزهی بیتای ۲۰۱۶ است.
ناصر تقوایی در تیر ماهِ سال ۱۳۵۲ سالی که از شهرنوش پارسی پور جدا شد، همراهِ عزتالله انتظامی، داریوش مهرجویی، علی نصیریان، هژیر داریوش، منوچهر انور، اسفندیار منفردزاده، علی حاتمی، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، هوشنگ بهارلو، بهروز وثوقی، زکریا هاشمی، پرویز صیاد و نعمت حقیقی از سندیکای هنرمندان فیلم ایرانی استعفا داد؛ و این گروه، کانون سینماگران پیشرو را تشکیل دادند. ناصر تقوایی را باید پیشگام موج نوی سینمای ایران دانست.
جایزههای ناصر تقوایی نویسنده و کارگردان فیلم ای ایران
-
ناصر تقوایی نشان فیروزه هفتمین دوره سینما حقیقت به پاس یک عمر فعالیت هنری ۱۳۹۲
- نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم قصههای کیش ۱۹۹۹
- برنده جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو برای فیلم ناخدا خورشید ۱۹۸۸
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از پنجمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم ناخدا خورشید ۱۳۶۵
- برنده جایزه تندیس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم سانفرانسیسکو برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان تهران برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- برنده جایزه شیر طلایی جشنواره بینالمللی فیلم ونیز برای فیلم کوتاه رهایی ۱۹۷۲
- برنده جایزه شیر نقره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز برای فیلم سینمایی آرامش در حضور دیگران ۱۹۷۲
- نشان نقره ششمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم نفرین ۱۳۵۲
- نشان برنز پنجمین دوره جشنواره سینمایی سپاس تهران برای فیلم صادق کرده ۱۳۵۱
روح الله خالقی خالق سرود ای ایران

روحالله خالقی؛ آهنگساز ای ایران (زاده سال ۱۲۸۵ خورشیدی، کرمان) از شاگردان اصلی علی نقی وزیری بود. کتاب مهم «سرگذشت موسیقی ایران» در دو جلد از مهم ترین تلاشهای وی در مورد موسیقی ایرانی است. در اهمیت کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» همین بس که اگر در این کتاب از اهمیت موسیقی دانان، سازهای ایران و نوای ایرانی گفته نمیشد، شاید نسل بعدی مواجه درستی با موسیقی ایرانی نداشت. از دیگر اقدامات ماندگار او در ۱۳۲۸ تأسیس «هنرستان موسیقی ملی» بود.
تاریخچه سرود ای ایران
دکتر حسین گلگلاب سراینده سرود ای ایران، بنا بر روایتی پس از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس و آمریکا در سال ۱۳۲۳، (۱۹۴۴ م.) یک روز زمانی که گلگلاب از خیابان هدایت رد میشده است، متوجه حرکات دور از نزاکت بعضی از سربازان خارجی با مردم میشود. به انجمن موسیقی ملی در خیابان هدایت (محله ولیآباد) میرود و با ناراحتی این جریان را برای روح الله خالقی تعریف میکند. خالقی بسیار متأثر میشود. این موضوع انگیزهای میشود تا خالقی آهنگی بسازد و گلگلاب شعرش را بنویسد. حاصل این همکاری سرود ای ایران است.
از اولین روزهای سرود ای ایران تا به امروز
نخستین اجرای سرود ای ایران ، در ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری با صدای دلنشین غلامحسین بنان در خیابان استانبول دو شب متوالی برگزار گردید. سرود ای ایران آنقدر تأثیرگذار بود که شنوندگان تکرار آن را خواستار شدند و سه بار دیگر اجرا شد. استقبال و اثرگذاری این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیئت نوازندگان را به مرکز پخش صدا دعوت کند تا صفحهای از آن ضبط و همه روزه از رادیو تهران پخش شود. اجرای دیگر، مربوط به سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در برنامه گلها است که غلامحسین بنان این سرود را اجرا کرد.
در سال ۱۳۵۰ نیز اُپرای رادیویی این سرود را با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی و خوانندگی اسفندیار قرهباغی پخش کرد. دو اجرای دیگر از این اثر نیز یکی با صدای حسین سرشار و دیگری با صدای رشید وطندوست در دسترس است. بعد از انقلاب ۵۷ چند نفر به جرم همکاری در تهیهی این سرود زندانی شدند و خواندن آن جرم به حساب آمد اما پس از مدتی از آن برای تهییج سربازان در جنگ ایران و عراق استفاده شد و خواندن آن آزاد شد. در سال ۱۳۶۹ گلنوش خالقی، دختر روح الله خالقی که برای بیست و پنجمین سالروز درگذشت پدرش در تهران بود، این سرود را دوباره برای ارکستر، تکخوان و آواز گروهی تنظیم کرد که در آلبوم «می ناب» توسط انتشارات سروش منتشر شد. رشید وطندوست این نسخه را اجرا کرده است.
مستند مرز پرگهر روایتی از سرود ای ایران
فیلم مستند «مرز پرگهر» که در سال ۱۳۸۹ به تهیهکنندگی و کارگردانی میلاد درویش و مهندس هومن ظریف رضائیان (روزنامهنگار، مستندساز و کارمند روزنامه اطلاعات) تولید شد، به شرح تفصیلی زندگی، اندیشه و آثار دکتر حسین گلگلاب میپردازد و دربارهی چگونگی ساخته شدن سرود ملی ای ایران با بازماندگان آفرینندگان این سرود به بحث مینشیند. در این فیلم، با خانوادههای غلامحسین بنان، دکتر گلگلاب و روح الله خالقی و سایر متخصصان و موسیقیدانان و ترانهسرایان دربارهی این سرود گفتگو میشود. این فیلم در آبان سال ۱۳۹۰ در جشنواره مستند سینماحقیقت، در سینما فلسطین به نمایش درآمد که پربینندهترین فیلم آن دورهی جشنواره شد و نیز جلسه نقد و بررسی فیلم مستند پژوهشی مرز پرگهر در هفدهم بهمن سال ۱۳۹۱ با حضور دکتر اکبر عالمی، خسرو سینایی و خانواده دکتر گل گلاب در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
درباره ی فیلم ای ایران
فیلم ای ایران از جشنواره فیلم فجر سال ۶۸ تنها یک سیمرغ گرفته، آن هم سیمرغ بهترین طراحی پوستر برای مرتضی ممیز است. قطعاً این مسئله سؤالها و ابهاماتی را باقی میگذارد. سازندهی دایی جان ناپلئون (ناصر تقوایی) که بیش از هر چیزی در کارنامهاش فیلمهای نیمه کاره و ساخته نشده دارد؛ چرا خانهنشین شد یا چرا خانهنشینش کردند؟ این سؤالها بماند.
ای ایران در ستایش موسیقی وطنی و با شرافت است. موسیقی قرار است جانها را جلا دهد. موسیقی نمیتواند در قالب سفارشات نظامی قرار بگیرد. موسیقی نمیتواند در خدمت شخص باشد. موسیقی باید در خدمت نوای روح مردمان قرار بگیرد. شعر باید از خاک و خون مردمان ترواش کند و بر جانها بنشیند.
دیکتاتوری محلهای که سرکارسرگروهبان مکوندی در روستای ماسوله ایجاد کرده بود، خون مردم را در شیشه کرده بود. مردم را خشمگین و متحد کرده بود. این خشم و اتحاد علیه دیکتاتوری محلی و تصمیمات فردی و مردم آزاری بود نه چیز دیگر. مردم نوای موسیقی میخواستند. مردم تنها در برابر زور و استکبار و دیکتاتوری شورش کردند.
به زیبایی در پایان فیلم میبینیم که صفی که دانشآموزان در کوی و برزن ساختهاند و نوای ای ایران سر میدهند، از خط و مسیر باقی انقلابیون جداست. موسیقی راه پاک خودش را پیدا میکند. راهی که پرچمدارش پاکی کودکان است. راهی که آیندهساز است. راهی که مقدس است. موسیقی را نباید با نواهای دیکتاتوری آلوده کرد. مسألهای که ناصر تقوایی سعی داشته است در فیلم خود به ما نشان دهد.
“موسیقی باید در خدمت نوای روح مردمان قرار بگیرد. شعر باید از خاک و خون مردمان ترواش کند و بر جانها بنشیند.”
ای ایران بخشی از فرهنگ ایران و ایرانی
ای ایران را اتفاقاً باید همین روزها دید تا به یادمان بیاورد ما برای آنکه باز هم نوای ماندگار شجریان در «ای ایران ای سرای امید» گوش جان بسپاریم، باید برای مردم این کشور بگوییم که در موسیقی و فرهنگ کشور چه روزگارانی گذشته است. چه تلاشهایی شده است تا این موسیقی و فرهنگ دست نسل ما برسد.
نوایی که ریشه در خاک دارد زیر نور آفتاب حقیقی بارور میشود. نمیتوانیم بدون شناخت بزرگان و گذشتگان فرهنگ را در گلخانه تربیت کنیم. نتیجهی فرهنگ گلخانهای اسفناک است. باید صریح باشیم. زنگهای خطر برای فرهنگ ایران به صدا در آمده است. آجیرهای قرمز با صدای کرکننده به صدا درآمده اما صد افسوس که صداهای آجیر خطر دیگر به گوشی نمیرسد.
چطور میتوانیم حرف از غنای موسیقی بزنیم که جریان اصلی که به بزرگان موسیقی مرتبط بودند یا خانهنشین شدند یا ایران نیستند!؟ استاد محمدرضا شجریان چرا سالها ممنوع بود؟ سالهای دوری از این فرهنگ غنی آیا جبران میشود؟ از فرهنگ ایرانی چطور میتوانیم صحبت کنیم وقتی بیضایی و تقوایی دیگر صدایی در این کشور ندارند.
بیاییم برای یک بار هم که شده برای فرهنگ، تصمیمات فرهنگی بگیریم. برای تصمیمات فرهنگی به فرهنگ بیاندیشیم نه به تبعات سیاسی آن. ای ایران را باز ببینیم و این بار نوای موسیقیاش را به عنوان یک ایرانی بشنویم.
در آخر متن رو با شهر ای ایران و با دیالوگی از حسین سرشار به اتمام میرسانم:
«یه نگاهی به این کوههای استوار اطراف بیاندازید، انگار داره یه اتفاقی میاُفته. یه زلزله، یه زلزلهی بزرگ شروع کرده به تکون دادن این سرزمین. موسیقی اولین چیزی که یه انقلاب نیاز داره.»
متن شعر ای ایران
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
سنگ کوهت دُر و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم
برگو بی مهر تو چون کنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
برای خواندن یادداشت های دیگر از پوریا سمندری، بر روی نام کلیک کنید.
برای پیدا کردن فیلمهای ارزشمند تاریخ سینما اینجا را کلیک کنید.
لطفاً به این یادداشت امتیاز بدهید.