نقد تابلو مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی به همراه ۱۰ نکته اسرارآمیز از مونالیزا
نقد تابلو نقاشی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی
نقاشی معروف جهان نقاشی ناتمام است!
نقاشی مونالیزا توسط لئونادرو داوینچی کشیده شده است، داوینچی نقاش دوره رنسانس یعنی قرن ۱۶ بود، او نقاشی مونالیزا را در سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ م در ابعاد ۵۳ در ۷۷ cm با تکنیک رنگ روغن بر صفحه چوب سپیدار کشیده است و اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود. در این یادداشت میخوام که به نقد تابلو مونالیزا بپردازم پس با من همراه باشید.
مونالیزا به چه معناست؟
MONALISA از کلمه (mona) برگرفته است که به زبان ایتالیایی به معنی (بانوی من لیزا) و کوتاه شده کلمه (madonna) است.
پس مونالیزا (monalisa) به معنی بانوی من لیزا و یا بانو لیزا است. اما این اثر را با اسم لبخند ژکوند هم میشناسیم، ژکوند مونت اسم ژکوندو (فامیلی همسر لیزا) است وبه زبان ایتالیایی به معنی شاد و خوشحال است.
مدل این نقاشی چه کسی بوده است؟
منتقدان دربارهی مدل اثر نظرات متفاوتی دارند برخی بر این باورند که داوینچی چهره مادرش را کشیده، برخی میگویند چهرهی خودش است و برخی میگویند اثر، ترکیب چهره زن و مرد است.
اما در یادداشتهای آگوستینووسپوچی (کارمند دولت آن زمان) نوشتههایی یافت شده که میگوید در سال ۱۳۰۵ داوینچی مشغول کشیدن چهره لیزا دل ژکوندو بوده است، تعداد کثیری بر این باورند که مونالیزا چهره لیزا گراردینی است که بعد از ازدواج به لیزا دل ژکوندو تغییر کرده است.
لیزا گراردینی چه کسی بود؟
لیزا دختر خانواده اصیل در فلورانس بود، خانواده او وضع مالی خوبی نداشتند. لیزا در سن ۱۵ سالگی با فرانچسکو دل ژکوندو که همسر دوم او بود ازدواج کرد.
فرانچسکو دل ژکوندو تاجر ابریشم بود که تقریباً ۲ برابر سن لیزا را داشت و بخاطر شهرت خانواده لیزا با او ازدواج کرد و لیزا نیز بخاطر مال و ثروت فرانچسکو همسر او شد.
لیزا و فرانچسکو صاحب ۵ فرزند بودند که ۲ پسر و ۳ دختر بودند، فرانچسکو به مناسبت تولد پسر دومش و خانهی جدیدشان برای هدیه دادن به لیزا سفارش چهرهی اورا به داوینچی داده بود، لیزا در سن ۶۳ سالگی در ۱۵۴۲ فوت کرد.
تکنیک ابداعی داوینچی چه بود؟
داوینچی در کنار لبهای لیزا از تکنیک اسفوماتو استفاده کرده است.
اسفوماتو تکنیکی است که داوینچی ابداع کرده و به معنی (تار و محو) است یعنی رنگها از روشن به تیره چیده میشوند.
اسرار لبخند لیزا !
در نقد تابلو مونالیزا باید به این نکته اشاره کنم که هنگامی که بیننده از روبرو به لیزا نگاه میاندازد هیچ لبخندی را مشاهده نمیکند و بیشتر غرق در احساساتی میشود که از چهره لیزا میگیرد اما هنگامی که مخاطب از گوشه چشمش به او نگاه میکند او لبخندی عجیب به بیننده میزند و گویا قصد دارد سر به سر مخاطبانش بگذارد. او لبخندی عجیب، پرمعنا، متین و اسرار آمیز به ما دارد.
لبخند لیزا بسیار رمز آلود است نه قصد لبخند دارد و نه خشم. این لبخند با معصومیت چشمان او به خوبی درهم آمیخته شده است و چهره لیزا را به چهره دوستداشتنی و متین تبدیل کرده است. هیچ بدخلقی و زشتی در چهره او نمیبینیم، تلفیق چهره آسمانی و حالت شاعرانه به خوبی در اثر انجام شده است.
به گفته جورجو وازاری هنگام نقاشی از چهره لیزا گروهی از نوازندگان، برای او مینواختند، آرامش چهره او بیشک به دلیل شنیدن و گوش سپردن به موسیقی است و او حالتی فرازمینی دارد و در ” آن ” خویش غرق شده است.
بیشتر که به تابلو مونالیزا نگاه کنیم درمییابیم که او مژه و ابرویی ندارد!
اما واقعا داوینچی برای او مژه و ابرو نکشیده است؟
در نقد و بررسی تابلو مونالیزا باید بخاطر داشته باشیم که این نقاشی برای ۵۰۰ سال پیش است. بعد از مرمت و گذشت سالهای بسیار زیاد مژه و ابروهای آن کمرنگ و تا حدی از بین رفته است.
حالت بینی او کشیده و کلاسیک است و پیشانی و گردن بلندی دارد.
محدودهی رشد موهای لیزا در انتهای پیشانیاش است. او گیسوانش را بر شانههایش ریخته، با وقار و کمر صاف شده بر روی صندلی نشسته است.
دست چپش را بر روی صندلی تکیه داده و با دست راستش مچ دست چپش را خیلی لطیف و آرام گرفته بیآنکه هیچ قسمتی از اندامش را از محور اصلی خود خارج کند و قصد جلب توجه داشته باشد.
لباس متفاوت مونالیزا
لباس لیزا لباسی کاملاً پوشیده است. بطوری که این پوشش در آن زمان رایج نبود.
زمانی داوینچی این نقاشی را کشید که اصلاً مرسوم و رایج نبود و این جزو دلایلی است که باعث معروفیت و تأثیرگذاری مونالیزا بر نقاشان و نقاشیهای دیگر است.
بانو لیزا بر سرش توری آویخته که این تور نشان از فروتنی و وقار و زیبایی او دارد.
او قصد دارد زیباییاش را با لباس و تور بپوشاند، تور زمانی استفاده میشود که قصد داشته باشیم چیزی را از دید مزاحم پنهان کنیم.
دست و گردن لیزا عاری از طلا و جواهرات است، لیزا از زنان اشرافی بود و حتماً مانند زنان اشرافی دیگر از جواهرات استفاده میکرد، گمان میشود که داوینچی آنها را حذف نموده است، لیزا از زنان اشرافی بود زیرا فقط اشرافها و ثروتمندها میتوانستند سفارش نقاشی دهند جدای از آن او همسر تاجر ابریشم فرانچسکو دل ژکوندو بود.
در نقد و بررسی تابلو مونالیزا میبینیم که داوینچی قصد داشته در کمال سادگی، زیبایی لیزا و یا حتی توانمندی خودش را به نمایش بگذارد، او در این هدف پیروزمند شده چرا که مخاطب پیش از اینکه درگیر لباس و ظواهر او شود در حس و حال و احساساتی که نقاشی به او منتقل میکند درگیر میشود.
شاهکار داوینچی
آرامشی که در این نقاشی وجود دارد ستودنی است.
لیزا آنقدر صمیمی به ما نگاه میکند که گویا در کنار هم در کافه نشستهایم و مشغول خوردن چای هستیم و لیزا با دقت و لذت به ما و سخنان ما گوش میدهد و بعد از دقایقی دست راستش را از دست چپش برمیدارد، نوعی حرکت در دستان او مشاهده میشود. هرگز چهره را بطوری که ژست عکاسی یا نقاشی گرفته باشد نمییابیم! هرگز این حس به ما منتقل نمیشود او کاملاً درلحظه است.
با آنکه ۵۰۰ سال از جان گرفتن این اثر میگذارد و با وجود آنکه هیچ زبان مشترکی بین ما نیست و ما حتی با لئوناردو داوینچی قرار ملاقاتی نگذاشتهایم، اما بهخوبی این حس و ارتباط در ما زنده میشود، حرفها و هنر داوینچی را میفهمیم حتی اگر ندانیم چه بر سر او و زندگی او آمده است این ارتباط، ارتباطی عجیب است که فقط یک نقاش توانایی این حس فرازمینی را به ما میدهد.
طبق اسکنها و مطالعاتی که انجام شده گفته میشود طی سالهایی که لئوناردو داوینچی بر روی این نقاشی کار میکرد پی در پی در آن تغییر ایجاد میکرد. برای مثال بر گیسوان او گیرههای مو زیادی گذاشته بود و یا در ابتدا گیسوانش را به بالای سرش جمع کرده بود!
داوینچی در عین اینکه از واقعگرایی استفاده کرد از تخیل و ذهن خودش بهره گرفته در واقع نقاشی تخیلی است که واقعی است، چهره لیزا همان است اما بعید است که لباس و مکان همانی باشد که بوده است.
طرز نشستن لیزا هرمی شکل است که باعث پایداری و ثبات پایداری و ثبات و آرامش و عمیق در اثر است.
بعد از این نقاشی این نوع نشست رایج شد و نقاشان بعدی از آن استفاده میکردند.
اما رنگها! رنگهای این نقاشی گرم و بسیار آرامش بخش است.
پرسپکتیو اثر چگونه است؟
لئوناردو داوینچی از پرسپکتیو هوایی یا چشم پرنده استفاده کرده است. پرسپکتیو هوایی به گونهای است که گویا بیننده از بالا به مناظر نگاه میکند، مانند اینکه لیزا در تراس نشسته باشد، خط افق در راستای چشمان لیزا است که نوعی سلطهی او را نشان میدهد.
برخی میگویند مناظر پشت لیزا ساختهی ذهن داوینچی است. اما تعدادی میگویند که آنجا مکانی است در شمال ایتالیا و وجود پل و راه نشان از حضور انسان و دست ساخته انسان است.
درمنظره فضایی سرد و خشکی را حس میکنیم، چون از وارنیش استفاده شده، این وارنیش در طول سالها باعث تغییر رنگ در اثر شده از جمله کرمی و زرد شدن پوست لیزا به همین دلیل نمیتوانم به خوبی از حس و فضای منظره چیزی بگویم.
در کنارههای مونالیزا دو ستون وجود دارد. وجود ستون، کنار شخصیتهای نقاشی از عناصری بوده که نقاشان آن زمان استفاده میکردند، ستونها عاملی برای پیوند مخاطب و شخصیت و منظره هستند.
داوینچی برای ایجاد این نوع ارتباط به راستی که زحمت بسیاری کشیده، علاوه بر چیزهایی که گفتم، کشیدن چهرهی سه رخ باعث ارتباط قویتری بین مخاطب و نقاشی میشود، من دوباره تأکید میکنم که داوینچی به خوبی مهارت و هنرش را به رخ ما کشیده و چه هنر ارزشمندی در قلب و دستان او بوده است.
جورجو وازاری
جورجو وازاری (نقاش قرن ۱۶ و مورخ هنر) میگوید که نقاشی مونالیزا تاریخ و امضاء نشده است.
وازاری مورخ هنری بود که گفته میشود اولین کسی است که زندگینامه هنرمندان را نوشت. او حدود ۳۰ سال بعد از مرگ داوینچی زندگینامه او را نوشت.
البته وازاری در حقیقت دست میبرد و آن را بطوری که دوست داشت مینوشت.
نسخههای دیگر مونا لیزا
از نقاشی مونالیزا ۳ نسخه دیگر وجود دارد که هنوز اطمینان خاطر وجود ندارد که آیا کار دستان پرقدرت لئوناردو داوینچی است یا شاگردانش.
- مونالیزای پرادو ( پرادو نام دارد زیرا در موزه دل پرادو (Museo Nacional del Prado) نگهداری میشود)
- مونالیزای آیزل وورث (برخی میگویند مونالیزای اصلی آن است و نقاشی که ما به مونالیزا میشناسیم مونالیزای دوم است)
- مونالیزای ل ژکوندو ( La gecendenue ) و یا مونا وانا (monna vana)
اما چرا داوینچی تابلو مونالیزا را نیمه تمام میخواند؟
باور ناپذیر است از معروفترین نقاشیهای جهان یک نقاشی نیمه تمام باشد.
لئوناردو داوینچی در سالهای آخر عمرش دست راستش فلج شد و نتوانست نقاشی بکشد. داوینچی از هر دو دستش استفاده میکرد اما سکتههای مکرر توانایی نقاشی را از او گرفت.
لئوناردو داوینچی مونالیزا را در کمال زیبایی و بینقصی در حسرت قلمهای خود نهاد. این نقاشی با وجود آنکه چیزی به نام نقص درخود ندارد، نقاش آن را ناتمام و ناقص میخواند.
البته این گفته داوینچی شاید فقط از کمالگرایی او نشأت میگیرد.
ممنون که با نقد تابلو مونالیزا با من همراه بودید. شاید بهتر باشد همه ما یک بار دیگر به این اثر فاخر نگاه کنیم و از زیبایی آن لذت ببریم.
یادداشتهای دیگر از سارنا اسماعیلی را اینجا دنبال کنید.
اگر علاقهمند به هنر هستید توصیه میکنیم یادداشتهای هنر را از دست ندهید.
لطفاً به این یادداشت امتیاز بدهید.