کوری عصاکش کور دگر
کوری عصاکش کور دگر ، شاید با خواندن این اسم پیش خودتان فکر کنید که چه معنی میتواند داشته باشد؟ این اسم، نام تابلویی است با همین نام یعنی تابلوی کوری عصاکش کور دگر اثری از پیتر بروگل که در سال ۱۵۶۸ میلادی (دوره رنسانس) آن را نقاشی کرده است. نقاشی اکنون در موزهٔ کاپودیمونته ناپل ایتالیا قرار دارد و در آنجا نگهداری میشود. اگر میخواهید که بیشتر راجع به این اثر بدانید ادامه یادداشت را مطالعه بفرمایید.
تابلوی گرنیکا اثری از پیکاسو خالق سبک کوبیسم را اینجا مطالعه بفرمایید.
تابلوی کوری عصاکش کور دگر
والت یکی از منتقدان آمریکایی است. او در طول زندگی هنریاش موزههای زیادی را دیده و آثار مختلفی را نقد و بررسی کرده است. اما بعضی از آثار به خاطر بار معنایی و زیرکی هنرمندشان برای بکارگیری رنگها، توجه او را جلب بیشتر میکنند. هفتهی گذشته که دوباره به موزهی کاپودیمونتهی ایتالیا سفر کرد، یکی از تابلوهای نقاشی پیتر بروگل (Pieter Bruegel the Elder) توجه او را به خود جذب کرد. این نقاشی که ۸۶ سانتیمتر در ۱۵۴ سانتیمتر است، تابلوی کوری عصاکش کور دگر نام دارد.
ناگفته نماند، تابلوهای پیتر بروگل پس از زمان خلق شدن، نامگذاری نشدهاند بلکه در دهههای بعدی توسط نویسندهها و منتقدین نامگذاری شدهاند. از این رو اثر کوری عصاکش کور دگر پیتر بروگل نامهای زیادی را به خود گرفته است. مثلاً: کوری کور دیگر را میکشد یا کوری عصاکش کور دیگر.
والت صفحات کتاب تاریخ هنر را ورق میزند تا به دورهی درخشان رنسانس برسد و دوباره مطالب را با دقت میخواند تا بتواند درست دربارهی این تابلو نظریات خود را بنویسد.

او میخواند:
دوره رنسانس که آن را دوران نوزایی نیز مینامند، دورهای برای تجدد حیات، انسان گرایی و توجه به علم بود. دوره رنسانس اولین بازه از زمان بود که کالبد شکافی در آن انجام میگرفت، به همین دلیل نقاشان زیادی از جمله داوینچی به تشریح بدن انسان و سپس مصور کردن آن پرداختند. اما سؤال اینجاست که چرا قبل از دوره رنسانس کالبد شکافی صورت نمیگرفت؟ چون طبق گفتهی پاپها و کشیشها کالبد شکافی کفر محسوب میشد و اگر کسی این کار را انجام میداد مجازات یا اعدام میشد.
در این دوره (دوره رنسانس) با توجهی که به کالبد انسان و البته حیوانات وجود داشت، پیشرفت شگرفی در طراحی و نقاشی آناتومی انسان شاهد هستیم. در نتیجه نقاشیهای این بازه از زمان، علم گرا و واقع گراتر هستند. تابلوهای مشهور و ارزشمندی در این تاریخ مثل: تابلوی مدرسهی آتن، مونالیزا، ستایش برهی مقدس و کوری عصاکش کور دگر به ثبت رسیده است.
“کالبد شکافی نخستینبار در دوره رنسانس صورت گرفت.”
والت صفحات را ورق میزند تا به نقاشی کوری عصاکش کوری دگر برسد.
صفحات را به سرعت میخواند و سپس دفتر یادداشت خود را باز میکند تا نظریات خود را دربارهی این اثر (تابلوی کوری عصاکش کور دگر) یادداشت کند.
او در دفتر خود مینویسد:
پیتر بروگل مشهور به بروگل دهقان یکی از نقاشان رنسانس شمال اروپا است. دغدغهی بروگل، مردم متوسط جامعه بود و با اینکه در زمان خود به شهرت رسید هیچ وقت چهرهی درباریان را به تصویر نکشید. زیرا میخواست با توجه و نقاشی کردن از آنها، پندی به مردم بدهد یا به دنبال نشان دادن زندگی عادی مردم کوچه و بازار بود. پیتر بروگل مانند هنرمندان دیگر رنسانس مهارت بالایی در واقع گرایی داشت و استاد بی چون و چرای رنگ روغن به شمار میآمد. طبق نظریاتی بروگل دهقان ابتدا مخالف کلیسا و سپس مخالف بهشت و جهنم و کشیشها شد تا جایی که از آنها انزجار یافت. بعضی از تابلوهای او تمثیلهای دردناک از انجیل هستند.
“دوره رنسانس یکی از مهمترین دوران در عصر هنر است و آثاری همچون تابلوی مدرسهی آتن، مونالیزا، ستایش برهی مقدس و کوری عصاکش کور دگر در این دوره خلق شدهاند.”
والت به یاد می آورد که در انجیل متی، متنی با این عنوان خوانده بود «و اگر نابینا پیرو نابینائی دیگر شود، آنگاه هر دو درون گودال خواهند افتاد.» و حدس او بر این بود که بروگل از این جمله برای نقاشیاش استفاده کرده است. یکی از ویژگیهای مهم آثار او استفاده از رنگهای تیره برای القای فضای تیره و رازآلود است. بروگل دهقان به خوبی میدانست که چطور رنگهای به اصطلاح خاموش را در کنار هم به کار ببرد تا مقصود نهایی را به خوبی به بیننده برساند و چگونه از طریق رنگها بر روی وی تأثیر بگذارد. استفاده از تضاد رنگی در این اثر (تابلوی کوری عصاکش کور دگر) موجب شد تا تضادها بهتر دیده شوند و به دریافت بیننده کمک کند.
به طور کلی بروگل تمثیلی آورد تا از طریق این نقاشی (کوری عصاکش کور دگر) کوری درونی نسبت به خدا را نشان دهد. اینکه انسانها با ناآگاهی و بی فکری دچار کوری نسبت به مسائل مهمی مثل خدا و خیلی مسائل مهم دیگر میشوند.
اشیاء حاضر آماده ؛ اثری از مارسل دوشان هنرمند فرانسوی بیشتر بخوانید
به تشریح جز به جز تابلو میپردازد:
ساختمان (شاید کلیسا)ی موجود در فضای پس زمینهی این تابلو شبیه به بناهای رمانسک است. این موضوع نشان میدهد که پیتر بروگل هنوز تحت تأثیر سنتهای گذشته قرار داشت.
در جلو و مرکز کادر شاهد شش پیکره هستیم. این پیکرهها چهرهی مردانی را نشان میدهد که نابینا هستند. مردی که از همه جلوتر قرار دارد، زمین خورده و مرد پشت سری هم تحت تأثیر نابینای جلویی، در حال زمین خوردن است. اما چهار نابینای دیگر با فاصله قرار دارند و در پیکرهی آنها نوعی امید دیده میشود گویی امید به نجات از این نابینایی و جهل دارند. از طرف دیگر حالت این پیکرهها به گونهای است که سر پیکرههای سمت چپ حالت افگنده و نشان از ناامیدی هستند در نتیجه آنها محکوم به سرنوشتی میشوند که رهبرشان دچار آن شده است. از پیکرهها چنین به نظر میآید که آنها میتوانند کمی نور را تشخیص بدهند اما مردی در بین آنها وجود دارد که کلاه را کاملاً بر روی ابرو و چشمها کشیده و این نشان دهندهی نابینایی کامل اوست.
بروگل انقدر حرفهای و زیرکانه چهرهی این نابینایان را کشیده که چندین سال بعد، در کنکاشهای این تابلو (کوری عصاکش کور دگر) پزشکان بر اساس فیگور این پیکرهها توانستند دقیقاً نوع نابینایی آنها را تشخیص بدهند.
سپس به ترکیببندی میپردازد:
به ترکیببندی این نقاشی دقت کنید. نقاش با دقت ترکیببندی اریب را در این اثر به کار برده است. در هنرهای تجسمی اغلب موارد برای ایجاد حس تزلزل و بی تعادلی از این ترکیببندی استفاده میشود. ترکیببندی اریب در این نقاشی به بیان تزلزل، سقوط، شکست و نابینایی کمک و این ویژگی را تشدید کرده است. از اینها گذشته، درختهای موجود در پس زمینه، چوبهای اریب شکل و تپه و شکل مخروطی خانهها و کلیسا به توصیف شخصیتها کمک میکند.
همچنین کلیسای موجود درپس زمینه تابلوی کوری عصاکش کور دگر میتواند نشان از این باشد که نتوانسته با تدابیر خود، جلوی این فاجعه را بگیرد و این انسانها همچنان به جهل و شکست خود ادامه میدهند.
کوری مدرن
اگر این تابلوی نقاشی (کوری عصاکش کور دگر) را به مسائل امروزه ربط دهیم، خواهیم دید که ما هم دچار این نابینایی هستیم. اگر دستهای از جامعه هر چند کوچک با ناآگاهی و عدم آموزش به کوری درونی دچار شوند، بقیه را نیز به این بیماری دچار میکنند و جامعهای که کور شود، دچار سقوط و خاموشی خواهد شد.
اگر علاقهمند به هنر هستید توصیه میکنیم یادداشتهای هنر را از دست ندهید.