تدوین فیلم چیست ؟
در یادداشت قبل با کلیات تدوین آشنا شدیم و اینکه تدوینگر چه کاری را انجام میدهد و تدوین در یک اثر چه نقشی را بازی میکند و چرا وجود آن ضروری است. حال میخواهیم در ادامه یادداشت قبل بیشتر با این مقوله آشنا شویم و اینکه تدوین فیلم دقیقاً چیست پس با من باشید.
یادداشت هفته قبل را میتوانید از لینک زیر مطالعه بفرمایید.
راه قطعی برای کنترل آنچه مخاطب احساس میکند، کنترل آن چیزی است که مخاطب میبیند، اولین قدم برای رسیدن به این هدف دریافتن این نکته است که چطور میتوان چشم مخاطب را کنترل کرد؟
مطالعات عصب شناسی در زمینه آنچه چشم دنبال میکند نشان میدهد که چشم ما اول به سراغ آنچه که متفاوت است میرود، در نتیجه برای اینکه بتوانیم نگاه مخاطبمان را کنترل کنیم باید چیزی را تغیر بدهیم ( اندازه – رنگ – حرکت ) هرسه میتوانند چشم مخاطب را به سمت خاصی از کادر هدایت کند.
حالا به سراغ قدم بعدی میرویم تا یاد بگیریم واکنش مخاطب را نسبت به محصولمان شکل دهیم.
چطور چشم ذهن را کنترل کنیم؟
این کلید تمام داستان سراییهای ماست، در این مسیر میخواهم اصطلاح جدیدی را معرفی کنم به اسم –قوانین سه گانه– این به شما کمک میکند تا یاد بگیرید چطور تغییر چیزی بر صفحه نمایش توجه مخاطب شما را بر میانگیزد سپس به شما خواهم گفت که چطور همه اینها هنر تدوین است و همه اینها در درک اینکه تدوین فیلم چیست به ما کمک میکند.
برای بهتر درک کردن قوانین سه گانه آن را با یک مثال برای شما توضیح میدهم البته شما هم میتونید با گرفتن دو راش این حرکت را تمرین کنید.
«راش: به فایلهای فیلمبرداری شده خام راش گفته میشود.»
خب صحنهای را تصور کنید که یک نفر در را باز میکند و (رضا) وارد اتاق میشود کمی میگذرد به پایین کادر نگاه میکند و کیف پر از پول را میبیند و این باعث تعجبش میشود. این یک صحنه بسیار ساده است و ما آن را فقط در دو وضعیت فیلم گرفتهایم یعنی فقط دو موقعیت برای دوربین بوده است.
در وضعیت اول رضا وارد اتاق میشود به پایین کادر نگاه میکند و کیف را میبیند و واکنش نشان میدهد که ما نمیبینیم رضا به چه چیزی واکنش نشان میدهد. این یک وضعیت است و مشکلی هم ندارد ولی برای ما به عنوان یک مخاطب خیلی تأثیرگذار نیست چون ما یک چیزی را کم داریم، ما آنچه که رضا میبیند را کم داریم پس ما باید از یک وضعیت دیگر فیلمبرداری (cinematography) کنیم و ان قسمت دیگر زاویه دید رضا به کیف پول است.
بسیار خب این تمام وقت و هزینهای است که باید برای فیلمبرداری صرف کنیم.
پرسش اصلی برای ما این است که آیا میتوانند داستانی را بگویند که ما میخواهیم روایت کنیم؟
برای پاسخ به این پرسش یاید پرسش دیگری مطرح کنیم.
داستان چیست ؟
(خب اما داستان پیش فرض ما برای ادامه کار این است که رضا وارد اتاق میشود و انتظار ندارد کیف را آنجا ببیند و دیدن کیف او را نگران میکند)
خب ما میخواهیم این دو نما را به سه طریق تدوین کنیم و واکنش خود را به آن باهم مقایسه کنیم، قطعاً راههای زیادی برای کنار هم قرار دادن این دو شات کنار هم وجود دارد اما ما بر این سه مدل تمرکز میکنیم.
نمونه اول :
ما میبینیم رضا در را باز میکند، وارد اتاق میشود از اتاق میگذرد به پایین کادر نگاه میکند و واکنش نشان میدهد، پس از چند ثانیه آنچیزی را میبینیم که رضا دیده است (کیف پر از پول).
این باعث میشه ما احساس خاصی داشته باشیم بسته به اینکه چقدر طول میکشد تا از رضا به تصویر کیف پر از پول برسیم، زمان کوتاهی برای ما به عنوان مخاطب وجود خواهد داشت تا به این فکر کنیم که او چه چیزی میبیند. ما نمیدانیم رضا به چه چیزی نگاه میکند قرار است یک احساس قاطع نسبت به آن پیدا کنیم، قدرت آن احساس بسته به بازی بازیگر و همچنین زمانی که طول میکشد تا تصویر از رضا به کیف برسد، برای چند لحظه کوتاه این احساس را خواهیم داشت که خدای من رضا به چه چیزی نگاه میکند؟ و این احساس به این خاطر است که برای یک لحظه کاراکتر روی صحنه چیزی را میداند که ما به عنوان مخاطب نمیدانیم، اینجا یک لحظه مخاطب در وضعیت تعلیق قرار میگیرد.
نمونه دوم :
رضا در را باز میکند وارد اتاق میشود کمی میگذرد و قبل از اینکه ما واکنش رضا به کیف را ببینیم به تصویر کیف کات میزنیم و بعد به تصویر درحال واکنش رضا برمیگردیم.
حالا واکنش شما به این مدل متفاوت از مدل قبل خواهد بود به این خاطر که در این مدل لحظه ای وجود ندارد که رضا چیزی را بداند که ما نمی دانیم. در واقع ما همزمان با رضا اطلاعات بدست میاریم و این قطعاً باعث احساس متفاوتی نسبت به دفعه اول در ما میشود.
نمونه سوم :
در این مدل پیش از آنکه رضا در را باز کند ما کیف پر از پول را نشان میدهیم و بعد صدای باز شدن در و بعد هم ورود رضا به اتاق، حالا هر قدمی که رضا بر میدارد همراه با اطلاعاتی است که ما به عنوان مخاطب میدانیم و او نمیداند این که یک کیف پر از پول داخل اتاق است و این باعث میشه شما احساس متفاوتی را داشته باشید.
کدام نمونه صحیح است؟
خب پرسش اصلی این است که کدام یک نمونه صحیحی خواهد بود؟ جواب صحیح بستگی دارد به داستانی که شما میخواهید بگویید، حالا قبل از اینکه این را بفهمیم لازمه بدانیم رضا چه حسی پیدا میکند و ما انتظار تجربه چه حسی از سوی مخاطب را داریم؟
برای مثال (در این داستان قرار است رضا از دیدن پولها بترسد چرا که انتظار آن را نداشته کیف پر پول را آنجا ببیند و همچنین او دشمنانی داشته است و وقتی کیف را میبیند میترسد که مبادا برای او تلهای گذاشته باشند).
خب اگر میخواهیم مخاطب از لحظه ورود او احساس ترس کند باید مدلی را انتخاب کنیم که از اول کیف را نشان میدهد.
اگر بخواهیم مخاطب مانند رضا احساس تعجب کند مدل اول بهترین انتخاب ما خواهد بود.
مهمترین چیزی که باید یاد گرفت این است که ما سه نوع واکنش مختلف داشتیم که تنها وابسته به یک چیز است، ما چگونه تصاویرمان را کنار هم میچینیم و این تدوین است .
شما هم اگر به سینما علاقمند هستید پرونده فیلم ما را از دست ندهید !!!!
کلام آخر
این تمام چیزی است که میشود درباره تدوین فیلم گفت و حالا که متوجه شدیم تدوین فیلم دقیقاً چیست و در آخر باید اضافه کنم اگر بخواهیم قوانین سه گانه را تعریف کنیم: تاثیر یک نما، کاملاً منوط به نمای قبلی است و به صورت ماندگاری بر نمای بعدی اثر میگذارد و این قوانین سه گانه در مورد صحنهها و سکانسها هم صدق میکند. پس تأثیر عاطفی یک صحنه متأثر از احساسی است که در پایان صحنه قبلی به شما دست داده است و بر احساس شما نسبت به صحنه بعدی نیز اثر خواهد گذاشت همین روند در مورد سکانسها هم صدق میکند .
ولی جالبه که چه آسان ممکن است در حین فیلمبرداری یک صحنه یا در اتاق تدوین این موارد را فراموش کنیم.
برای خواندن یادداشتهای دیگر در این زمینه صفحه مشاغل رو دنبال کنید.
برای خواندن یادداشتهای دیگر از امیرحسین شاهسون اینجا کلیک کنید.
“لطفاً به این یادداشت امتیاز دهید”