ماشین پیکان سفر به نوستالژی

545

ماشین پیکان نوستالژی برای ما ایرانی‌ها

پیکان، اسمی که مسلماً برای ما خیلی از ایرانی‌ها داستان، حرف و خاطره پشتشه. می‌خوام داستان خودم از ماشین پیکان رو براتون بگم.

ماشین پیکان شاید برای مردم دنیا فقط یک ماشین قدیمی نه چندان قشنگ باشه، اما برای ما ایرانی‌ها و به خصوص نسل ما فقط یک ماشین بی‌ریخت نیست. همه‌ی هم نسل‌های من، حتماً حتماً حداقل یکبار پشت این ماشین یعنی پیکان، نشستن. چون زمانی که ما می‌خواستیم گواهینامه رانندگی بگیریم باید با ماشین پیکان امتحان می‌دادیم. پیکان‌هایی با فرمون‌های فوق‌العاده سفت و ترمز دستی که به جای وسط ماشین، سمت چپ راننده بود. و کلاج‌هایی که باید دوپایی میرفتی روش تا بتونی تا ته بگیریش.

یادداشت سه گانه‌ای برای اینکه احساس سرزندگی داشته باشیم را از دست ندید !!!

ماشین پیکان

پیکان عضوی از خانواده ما

همه‌ی هم نسل‌های من به دفعات خیلی زیاد سوار پیکان شدن. دوران بعد از جنگ، تقریباً ٨٠ درصد خانواده‌ها بدون در نظر گرفتن شغل و درآمد و محل زندگی، یک دوره از زندگیشون پیکان داشتن و ما تو بچگی حتماً یک دوره‌ای ماشین بابا یا مامانمون پیکان بوده و همه با جزىیاتش آشنایی داشتیم. اما بیشترین تجربه‌ی مشترک نسل ما با این ماشین، تاکسی‌ها بودن. تمام تاکسی‌ها بدون استثناء ماشین پیکان بودن. اکثرشون دسته‌ی شیشه بالا و پایین‌بر صندلی عقب رو نداشتن و اگه تابستون بود و هوا خیلی افتضاح باید التماس راننده می‌کردی که از زیر پاش یا تو داشبردش یک دسته‌ی شیشه‌باز کن بهت بده که با بدبختی جاش بندازی و با زور و زحمت یکم شیشه رو باز کنی که فقط خفه نشی.

بیشتر بخوانید: سفر در زمان با آسانسور

رقابت برای نشستن روی صندلی عقب ماشین

خودرو پیکان

این در شرایطی بود که شانس آورده بودی و صندلیه عقب ماشین بهت جا رسیده بود. در غیر این صورت اگر دیرتر می‌رسیدی باید جلو می‌نشستی. حالا چرا بد شانسی؟ چون جلو جای دونفر بود. بدون استثنا تو تمام تاکسی‌ها جلو دو نفر باید سوار میشدن مگه لارژ بازی در می‌آوردی و پول دونفرو حساب می‌کردی که بتونی راحت جلو بشینی که معمولاً با پول تو جیبیه دانش آموزی و دانشجویی این ولخرجی‌ها جور در نمی‌اومد.

اگر مجبور میشدی جلو بشینی، بازم میزان شانس در شرایطی که پیش می‌اومد تأثیر داشت و اونم اینجور بود که نفر بغلی چه شرایطی داشته باشه. مثلاً همجنس باشه یا جنس مخالف، چاق باشه یا لاغر و خلاصه کلی گزینه برای شکرگزاری یا بدو بیراه گفتن به شانست وجود داشت. البته تنها قانونش که یکم به حقوق خانم‌ها احترام گذاشته شده بود این بود که در صندلیه جلو، یک خانم وسط دو تا آقا نشینه، والسلام.

بیشتر بخوانید: چرا همدیگر را دوست داشته باشیم ؛ فلسفه عشق چیست؟

ماشین پیکان خوراک راننده‌های تاکسی

راننده‌های تاکسی‌های ماشین پیکان هم که برای خودشون دنیای خاصی داشتن. مثلاً عوض کردن دنده با انگشتها و از زیر دنده جوری که زیاد برای کسی که کنارشون بود مزاحمت ایجاد نشه. یا زدن عکس‌های خواننده‌ها به جلوی داشبوردشون. یا آویزون کردن انواع و اقسام زیور آلات به آینه‌ی ماشین و انداختن پوست و پشم و ازین جور چیزا جلوی پنجره ماشین و خلاصه کلی سبک و سیاق خاص خودشون که ماشینشون رو کاملاً از بقیه ماشین‌ها متفاوت می‌کرد.

معمولاً درِ ماشین‌هاشون به سختی بسته میشد ولی انتظار داشتن موقع سوار و پیاده شدن آروم ببندیش. البته بعضی‌هاشون واقعاً نمی‌دونم چطوری درِ ماشین پیکان رو جوری کرده بودن که مثل بنز باز و بسته میشد و اگه خدایی نکرده حواست نبود و درو سفت می‌بستی دیگه باید با آخرین سرعت ممکن مکانو ترک می‌کردی.

نمی‌دونم این ماشین بی‌ریخت و قدیمی (خودرو پیکان) برای نسل‌های بعد از ما حس و حال خاصی رو داره یا نه اما واقعاً ما هیچوقت‌ نمی‌تونیم منکر اون حالی بشیم که از دیدن پیکان تو خاطرمون ایجاد می‌شه.

حتی شاید خودمون الان باورمون نشه چطوری مسیرهای طولانیه شرق به غرب و شمال به جنوب شهرهامون رو دو نفری با یک غریبه، جلوی یک پیکان می‌نشستیم و اصلاً برامون عجیب نبود.

اما این ماشین با همون ظاهر و طراحیه ناجورش مطمئناً می‌تونه یک لبخند پر معنی رو لبای ما بیاره.

یادداشت‌های زندگی رو اینجا دنبال کنید.

یادداشت‌های دیگر از سیما علوی رو اینجا دنبال کنید.

“لطفاً به این یادداشت امتیاز دهید”

پیکان

 

به این مطلب امتیاز دهید

ماشین پیکان سفر به نوستالژی
4.6 (92.94%) 17 votes