نقد تابلوی جیغ طبیعت اثر ادوارد مونک ؛ گرانترین نقاشی تاریخ
نقد تابلوی جیغ طبیعت ادوارد مونک
نقد تابلوی جیغ طبیعت ادوارد مونک ، هر بینندهای بیآنکه آگاه باشد در رویارویی با این اثر مکث میکند و احساساتش به جریان میافتد، گویی که به اصل و حقیقت طبیعت سفر کرده باشد! به همین خاطر در این یادداشت میخوام براتون از ادوارد مونک و اثر معروفش یعنی تابلوی جیغ بگم با من همراه باشید.
ادوارد مونک نقاش اکسپرسیونیسم:
ادوارد مونک (EDVARD MUNCH) به انگلیسی (مانچ)، به آلمانی (مونش) در سالهای ۱۹۴۴ _۱۸۶۳ میلادی در نروژ نقاش سبک اکسپرسیونیسم (EXPRESSIONISM) _هیجان گری_ “اغراق و تحریف در فرم و رنگ به منظور بیان احساسات و عواطف شدید” است.
در زمانی که همه نقاشان آنچه در طبیعت وجود داشت را به تصویر میآوردند مونک تابو شکنی کرد و متکی به رنگها و فرمها شد. او تابلوی جیغ طبیعت، معروف به جیغ را در سال ۱۸۹۳ (قرن ۱۹ م) به تصویر کشید.
این اثر آنچنان مخاطبان را متأثر کرد که حتی تا به امروز مرموزیت و عجایب این نقاشی مورد توجه هنر دوستان است به طوری که آن را “تابلوی جیغ مونالیزای هنر مدرن ” مینامند.
مونک برخلاف هنرمندان پیشین خود درگیر واقع نمایی از طبیعت نبود. وی درباره خود چنین گفت:
(همانگونه که داوینچی بدن انسان را کالبدشکافی میکرد من تلاش میکنم تا روح آدمی را تشریح کنم) شایان ذکر است که او در این کالبد شکافی خبره و موفق بود.
چیزی که روی مونک تأثیر بسزایی گذاشته بود نقاشان سبک امپرسیونیسم (IMPRESSIONISM) و سبک پست امپرسیونیسم (POSTIMPRESSIONISM) به ویژه گوگن بود که باعث شد او به اکسپرسیونیسم روی بیاورد.

برای بهتر شناختن اثر جیغ بهتر است در ابتدا با چند ویژگی سبک اکسپرسیونیسم آشنا باشیم:
- استفاده از رنگهای زنده و خطوط محیطی مشخص
- انتخاب موضوعاتی که حال و هوای عاطفی داشته باشند
مضامین آثار مونک
برای اینکه بهتر بتوانیم تابلوی جیغ را نقد کنیم باید بدانیم که مونک دوران کودکی دردناکی داشته به همین دلیل در نقاشیهایش به موضوعاتی چون مرگ، بیماری، حسادت و نظیر آن میپرداخت.
این نقاشی به خوبی شرایط روانی مونک را برای مخاطبان بازگو میکند.
برای چرایی انتخاب این موضوع ۳ نظریه وجود دارد:
- در سال ۱۸۸۳ در اندونزی آتشفشانی فوران کرد، صدای آن بسیار مهیب بود به طوری که هیچ انسانی تا به آن روز نشنیده بود ، امواج آن هزاران کیلومتر رفت پراکندگی خاکستر آن باعث شکست نور خورشید در آسمان شد و طیف رنگی قرمز را نمایان ساخت.
- درحوالی پل کشتارگاهی برای جانوران وجود داشت ، دلیل آشفتگی این اثر میتواند فریاد و نعره حیوانات باشد که به گوش مونک رسیده بود.
- گفته شده آن طرف پل بغیر از کشتارگاه ، آسایشگاه روانی وجود داشت که خواهر مونک در آن بستری بود ،ممکن است فریاد و آشفتگی بیماران را در اثر منعکس کرده باشد.
اما خود مونک درباره اثر چنین گفت:
“داشتم با دوستانم در جادهای میرفتیم که ناگهان غروب شد، آسمان ناگهان به سرخی خون شد. من ایستادم و به نردهها تکیه دادم. به طور غیرقابل تصوری احساس خستگی میکردم ابرهای شعلهور که به رنگ خون در آمده بودند و آسمان سیاه رنگ شهر را فرا گرفتند، دوستانم رفتند اما من آنجا ایستادم و از ترس میلرزیدم، ناگهان جیغ لاینتهایی عظیم و ابدی طبیعت را شنیدم”.
نگاه دقیقتر به اثر

در مرکز، شاهد ادوارد مونک و کمی آن طرفتر دو دوست آن هستیم. نقاش چهرهی خود را به گونه ای کشیده که جنسیتش مشخص نیست و اسکلت گونه است، بدن آن مواج، دهان باز و چشمانش از حدقه بیرون زده است.
خطوط نرده مورب است و خط سمت راست کادر تابلو خط مستقیم است و خطوط دو فیگور کاملاً مستقیم است.
خطوط، آسمان، دشت، زمین مواج است.
خطوط بالا سر مونک، خطوط عمود مواج شده به سمت چپ درحال حرکت است، چشم بیننده به آرامی به دنبال خطوط به سمت چپ و راست حرکت میکنند.
رنگ اثر
در نقد تابلوی جیغ رنگها نقش به سزایی دارند به طوری که رنگهای اثر از شدت احساسات نقاش خبر میرساند، مونک از رنگهای تند و شاد و براق و از طیف رنگهای سرد: سبز، آبی و طیف رنگهای گرم: قرمز، نارنجی، زرد و قهوه ای استفاده کرده است.
در استفاده از رنگهای تند و خط قلم چرخشی از شیوهی ونگوگ وام گرفته است.
مونک برای بیان شدت رنج، سختی و سنگینی که بر آن تحمیل است، رنگ بدن (لباس) خود را تیره کرده و برای صورت خود رنگی روشن برگزیده است به طوری که نوری که از چهره آن نشأت گرفته و سمت آسمان و دو دوستش در حال حرکت است.
با استفاده از رنگها نوعی تضاد، آرامش و اضطراب را در تصویر به وجود آورده است.
رنگ آبی که سرشار از آرامش روحی و رنگ نارنجی بوجودآورندهی تنش و هیجان است.
سرگیجه، خستگی، آشفتگی، تنش، اظطراب، ناچارگی و تسلیم در برابر حقیقت طبیعت در اثر موج میزند. مونک این احساس را با مرکزیت شخصیت رعب زده و آسمان سرخ پیچان تشدید بخشیده.
راز مونک

او دچار احساساتی شده است که دوستانش از آن بی خبرند به نوعی ارتباطی با طبیعت برقرار کرده که دوستانش در این ارتباط ناتوانند و برای نشان دادن این موضوع فرم خود را به شکل نامتعادل خلق کرده و دوستانش فیگورهایی مستقیم غیرمواج دارند.
گویا طبیعت قصد داشته باشد آن را ببلعد و درون خود بکشد، اما چیزی مانع آن میشود!
به دست چپ مونک نگاه کنید، همینطور به نرده (سمت راست)، بندی بسته شده، که این نشانهی بند و بست و وابستگی مونک به زمین و زندگی مادی است و یا وابستگی زمین به او!
به همین دلیل نردهها از حالت متعارف خود خارج نشدند و نردهها و بند و بست مانع آن میشوند که طبیعت او را در خود آمیزد.
آشفتگی طبیعت بر مونک یا احساسات منعکس شده مونک به طبیعت؟
دید مختلفی میتوان به این اثر داشت ممکن است آشفتگی طبیعت بر مونک تأثیر نگذاشته باشد بلکه این آشفتگی احساسات منعکس شده مونک به طبیعت باشد که آنقدر در رنج است که حتی طبیعت از حالت طبیعی خود خارج شده ساخته !
درهر صورت مونک ارتباطی با طبیعت برقرار کرده که او را از دوستانش جدا کرده و به تنهایی به درک و ارتباط با طبیعت میپردازد.
اتفاقات و صدا های عجیب زندگی بر حقیقت و اصل طبیعت تاثیر گذاشته نباید فراموش شود که نام اصلی اثر جیغ طبیعت است.
حقیقت این است ما در این اثر نه صدایی میشنویم و نه عناصری که گویای فریاد باشد را میبینیم و فقط رنگها را شاهدیم ، اما مونک دستهایش را بر گوش خود گذاشته تا او هم فریادی نشنود.
مانند این است،که او دستانش را بر گوش هر مخاطب خود قرار داده باشد
این رفتار مونک خلاء را پر میکند و جای سخن و پرسش باقی نمیگذارد.

تابلوی جیغ گرانترین نقاشی تاریخ
ادوارد مونک شرایط روانی مساعدی نداشت. در یکی از موزهها زیر یکی از آثارش چنین نوشت:
“(Can only have been painted by a madman) “فقط یک آدم دیوانه میتواند چینین نقاشی کشیده باشد”
تابلوی جیغ رکورد گرانترین تابلو را شکست!
به نقل از آسوشیتد پرس: این تابلو درحراجی ساتبی نیویورک عرضه شده بود ، باقیمت ۱۱۹ میلیون، ۹۹۲ هزار و ۵۰۰دلار به فروش رفت یعنی بالاتر از اثر برگهای سبز پابلو پیکاسو در ردهی نخست آثار هنری جهان قرار گیرد و خریدار آن فردی ناشناس است.
در همان دوره که این اثر کشیده شد مردم نسخههای چاپ سنگی آن را به در و دیوار خانه و دکان به عنوان اثر فاخر میچسباندند.
باید بدانیم که اگر مونک امروزه این اثر را میکشید هرگز پر آوازه نمیشد.
آیا تو میتوانی دگرگونی این اثر را احساس کنی؟
آیا دلهره فیگور مرکز (خود شخص مونک) برایت ملموس است؟
اگه پاسخ تو مثبت است، پس ارتباط خوبی با اثر برقرار کردی و اگر نه، که بعید میدانم اینگونه باشد. از تو میخواهم بار دیگر با دقت به اثر نگاه کنی، شاید رازهای تازهای را بتوانی کشف کنی!
یادداشتهای دیگر از سارنا اسماعیلی را اینجا دنبال کنید.
اگر علاقهمند به هنر هستید توصیه میکنیم یادداشتهای هنر را از دست ندهید.
لطفاً به این یادداشت امتیاز بدهید.
