فیلم Black swan
فیلم قوی سیاه (Black Swan) با ۱۲ نامزدی در رشتههای گوناگون از جمله بهترین کارگردانی سال برای دارن آرنوفسکی ، بهترین بازیگر نقش اول زن (ناتالی پورتمن) و بهترین بازیگری نقش مکمل زن (میلا کونیس) در صدر فهرست نامزدهای جوایز انجمن منتقدین سینمای رسانه آمریکا قرار گرفت که بیشترین تعداد نامزدی جوایز برای یک فیلم در تاریخ اهدای جوایز این انجمن به شمار میرود. این فیلم در مجموع نامزد ۱۱۲ جایزه مختلف از جشنوارههای متفاوت شده و ۴۷ بار دیگر هم موفق شده در جشنوارههای مختلف جوایزی را به خود اختصاص دهد که از مهمترین آنها میتوان به جایزه بهترین نقش اول زن در جشنواره بفتا (۲۰۱۱) و آکادمی اسکار (۲۰۱۱) و جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم درام برای هنرنمایی ناتالی پورتمن اشاره کرد. پس با نقد فیلم قوی سیاه یا همان Black Swan با من همراه باشید.
مفهوم سایه در فیلم Black Swan
مفهوم سایه در تئوری یونگ در کتاب درک تئوری فیلم نوشته اترینگتون رایت و روث داوتی اینگونه تعریف میشود: «همهی آن چیزهایی که در ما نا خودآگاهند از اندیشهها و افکار سرکوب شده تا ضعفها و نیازها (جنسی و غرایز بدوی) را شامل میشود.»
پس در واقع ما در فیلم به معنای واقعی کلمه با مفهوم سایه از مکتب یونگ آشنا میشویم.
شما همواره سایه نینا (با بازی ناتالی پورتمن) را مشاهده میکنید که در واقع همان وجه سایه شخصیت نینا است که غرایز غیر قابل کنترل او را بازتاب میدهد. غرایزی که میکوشد مهارشان را از دیگران مخفی کند تا در جامعه پذیرفته شود و کهن الگوی سایه خود را پشت پرسونا (نقاب شخصیت ظاهری مان) پنهان کند.
نویسندگان معتقد به یونگ بر این باورند کهن الگوی سایه میتواند مسئول بروز خلاقیت، انرژی و پابرجایی باشد. اگر عنصر سایه طرد شود کل شخصیت هم انگیزه و انرژیاش را از دست میدهد.
نینا انرژی و پابرجایی کافی برای ماندن در حرفهی رقص باله را دارد و بدون شک آرزوی ستاره شدن را همیشه در سر داشته است حالا او توسط توماس (سرپرست و مربی انجمن باله آنها) برای نمایش مهمی انتخاب میشود. او قرار است نقش قوی برکه را اجرا کند که آرزوی هر رقصندهای است.
ناتالی پورتمن در نقش نینا
از همان ابتدای فیلم نینا با بازی کم نقص ناتالی پورتمن به ما معرفی میشود. در خواب میبیند که در نمایش باله اجرا میکند و میدرخشد. پس همان ابتدا نشان میدهد که رؤیا و دغدغه نینا چیست.
سپس با شاتهایی از نینا در مترو به ما گوشزد میکند که نینا قرار است در ادامهی فیلم با خودش درگیر باشد.
(نینا به تصویر خود در شیشه مترو نگاه میکند. سپس در حال نگاه کردن به آدمهای دیگر در مترو است که خودش را میبیند. بعداً وقتی لی لی (یک بالرین تازه وارد با بازی میلا کونیس) وارد اتاق گریم میشود دقیقاً همان شخص با همان لباسها و گوشوارههایی است که نینا در مترو خودش را در غالب او دیده بود).
در صحنهی بعدتر نینا در اتاق گریم با دیگر بالرینها در حال آماده شدن است. همه ی آنها به ظاهرشان میرسند و راجع به بث یکی از ستارههای سابق انجمن باله حرف می زنند. نینا از همه سادهتر است.
ظاهرش را دستکاری نمیکند. نینا بیشتر از همه از تمام شدن بث در دنیای حرفهای باله رنجور میشود. دوباره سعی در معرفی زیرکانه شخصیت نینا دارد. هراس نینا از در اوج نبودن همان صحنه اول بازگو میشود. نینا کمالگرا و ترسو است و از در اوج و کمال نبودن بث و همذات پنداری با آن میترسد .حتی ناتوانی او در سن و سال بالا را انکار می کند. نینا شخصیت درونی و منزوی دارد. بعد از تمرین وقتی همه بالرینها کنار هم هستند او در گوشهای نشسته هنوز درگیر باله بوده و تمرینها را در ذهن مرور میکند.
توماس
سپس با توماس (وینسنت کسل) آشنا میشویم که به نظر من او هم پیر خردمند مکتب یونگ است که قرار است راهنمای نینا باشد و باعث تحول او شود. او داستان نمایش را برای بالرینها تعریف میکند:
“همه ی ما داستان را می دانیم دختری باکره، شیرین و پاک داخل بدن یک قو گیر میوفته اون میل به آزادی داره اما فقط عشق واقعی میتونه طلسم رو بشکنه. آرزوش تقریباً در قالب یک شاهزاده برآورده میشه اما قبل از اینکه عشقش رو بیان کنه دو قلوی شهوتران آن قوی سیاه اونو فریب میده و گمراه میکنه، ویران و آشفته قوی سفید از لبهی یک صخره پایین میپره خودش رو میکشه و در مرگ آرامش پیدا میکنه.”
داستان نمایش از این قرار است و یک نفر باید همزمان نقش قوی سیاه و قوی سفید را بازی کند و نینا برای این نقش انتخاب میشود.
مادر نینا
سپس مادر نینا معرفی میشود. بلافاصله پس از پایان تمرین با نینا تماس میگیرد، به محض ورود نینا به خانه برای درآوردن لباسش به او کمک میکند، موقع خواب گوشوارههای نینا را خودش از گوشش در میآورد و برایش جعبه موزیکال روشن میکند! نینا برای رژلب زدن برای دیدار توماس اینکار را در خانه انجام نمیدهد او در مترو رژلب میزند. در خانهی آنها هیچ قفلی وجود ندارد و این نشان دهنده نداشتن حریم شخصی است. او مجبور است برای اینکه زخم خود را در آینه (در حمام) ببیند پشت در حمام سبد لباس بگذارد (حتی در حمام حریم شخصی ندارد). از آراستگی نینا هراس دارد. او سالهای سال ناخنهای نینا را با قیچی کوتاه کرده تا از پوست اندازی و تغییر دخترش جلوگیری کند.
(در واقع خراشهای پوست نینا همان نماد سرکوب، پوست انداختن و تغییر است و کوتاه کردن ناخنهایش توسط والد، نماد سرکوبگری مادرش اجازه خراشیدن پوست را نداده است و کنترل بیش از حد به نینای فوق العاده اجازه پرواز نمیدهد. (در صحنههای آخر میبینیم که از زخمها پر مشکی در میآید).
این تربیت باعث میشود نینا آنقدر خود را کنترل کند و امیالش را سرکوب کند که حتی در جشن دو نفره خود و مادرش برای انتخاب شدن به عنوان قوی برکه از خوردن تکه کیک کوچکی هراس داشته باشد. وسواس و اضطراب شدید از اولین نشانههای کمال گرایی است.
در همهی صحنهها دوربین متحرک نینا را همراهی میکند. بیشتر نماها کلوز آپ و نزدیک به نینا است. دوربین همه جا او را همراهی میکند تا هرچه بیشتر به نینا نزدیک شویم و با درگیریهای ذهنیاش همراه شویم.
چه کسی تعادل نینا را برهم میزند؟
در صحنهای که نینا برای اولین بار در تست انتخابی قوی برکه برای توماس میرقصد، بلافاصله پس از آمدن لی لی تعادلش برهم میخورد و پایش میلغزد. در واقع از همان ابتدا آرنوفسکی نشان میدهد که حضور لی لی تعادل فکری نینا را برهم میزند. حتی پس از خانه رفتن در مکالمه با مادرش بیان میکند با آمدن لی لی تعادلش را از دست داده است.
دوباره در جشن بزرگ انجمن که برای خداحافظی با بث ستاره قدیمی و معرفی نینا به عنوان ستاره جدید برگزار شده بود. زمان معرفی کردن نینا به عنوان بالرین انتخابی توسط توماس، خنده بلند لی لی تعادل نینا را برهم میزند و نینا در توالت با پوست انگشت دستش درگیر میشود و حتی در ذهنش فکر میکند پوست دستش را کنده است و در این صحنه دوباره لیلی ظاهر میشود. وارد توالت میشود لباس زیرش را در حضور نینا بی پروا در میآورد و دوباره تقابل نینا با قسمت بیپروایی که او را متعجب کرده است.
توماس در پایان شب از نینا میخواهد که خودش را لمس کند و لذت ببرد تا تحول در او اتفاق بیفتد (دوباره توماس راهنمای او برای تحول میشود). صبح روز بعد نینا تحت تأثیر حرفهای توماس پس از بیدار شدن در تخت خواب خود را لمس میکند و در حال لذت بردن است که آرنوفسکی از نبوغ خود استفاده میکند و به زبان سینما مانع بودن مادر و تربیت کنترلگر او را با یک شات از مادر که روی مبل در اتاق خواب نینا (شخصیترین حریم برای نینا) خوابیده است با نگاه نینا و وحشت از حضور مادر در اتاقش به تصویر میکشد.
در فیلم Black Swan آینه نماد چیست؟
در تمام آینهها خودش را میجوید (آینه نماد جستن خویشتن). کدام آینه جز خودبینی راهنمای درون است؟
تحول نینا
همزمان با تغییرهای درونی در نینا او سعی می کند این تغییرها را در بیرون و زندگی واقعی هم اعمال کند. اولین جرقه دزدیدن وسایل بث از اتاقش بود. بعد از آن گزیدن لب توماس موقع بوسیدن او، نینا خود ارضایی میکند. در ادامه چوبی را از بیرون خانه بر میدارد تا پشت در اتاق بگذارد و حریم شخصی تعیین کند. در ادامه فیلم میبینیم وقتی که نینا نمیتواند از پس نقش قوی سیاه بربیاید توماس با نزدیک شدن به او و لمس کردنش سعی میکند او را گمراه کند. میبینیم که نینا به این گمراهی تن میدهد. بعد از رفتن توماس، لی لی وارد سالن میشود، نینا دوباره خودش را به جای لی لی میبیند و با صدای لی لی به خودش میآید، لی لی با بیپروایی سیگار در دست دارد در حالی که سیگار کشیدن در سالن ممنوع است.
نینا ممنوع بودن سیگار را به لی لی تذکر میدهد و دوباره تضاد شخصیتها به بیننده گوشزد میشود. نینا که هنوز در اجرای قوی سیاه ناتوان است به خانه میرود خود ارضایی میکند (دوباره تحول نینا) و بار دیگر با دیدن خودش در وان حمام وحشت میکند. بلافاصله آرنوفسکی زخم نینا را نشان میدهد که عمیقتر شده است.
(همزمان با درگیری نینا با خودش و هرچه بیشتر شدن تحولش، زخم نیز عمیقتر میشود).
آغاز رهایی نینا
در ادامه این تحولات وقتی که مادر نینا میخواهد زخم پشت کمر نینا را ببیند او قاطعانه نه میگوید. سپس لی لی دوباره حضور میابد و از او میخواهد که باهم به کلاب بروند. مادر میخواهد مانع نینا شود اما نینا رو به روی او میایستد. آغاز رهایی نینا در واقع همان جایی است که مقابل منبع سرکوب میایستد و با لی لی به کلاب میرود.
حالا در کلاب وقت آن است که روی خط قرمزها و ترسهای درونیاش پا بگذارد. در صحنههای قبلتر توماس او را به اینکار راهنمایی کرده است. لی لی یکی از دیالوگهای توماس را موقع تعارف نوشیدنی به نینا تکرار میکند “فقط چندساعته، یه کم زندگی کن.”
در همان کلاب در صحنهی دستشویی، نینا لباس مشکی بازی که لی لی به او داده است روی لباس سفید خود میپوشد اما وجود زخم پشت کمرش باعث میشود که لباس قبلیاش را روی لباس لی لی بپوشد. (لباس خود نینا خاکستری است) و این در واقع نشان میدهد نیمهی تاریک و روشن نینا به وحدت نرسیدهاند و او نمیتواند لباس را بپوشد و در واقع او هنوز کاملاً تغییر نکرده است.
روبرو شدن با نیمه تاریک خود
نینا پس از بازگشت به خانه و گذاشتن حریم شخصی به اتاقش با لی لی میخوابد و در واقع همان یکی شدن با نیمه تاریک او اتفاق میافتد. (لی لی قسمت بیپروای نینا است).
نینا نیمه تاریک خود را جسته است اما ترسهای درونی او بیشتر از همیشه سربرآوردهاند. او جعبه موزیکال خود را میشکند، تمام عروسکهایش را دور میریزد. تحول در او اتفاق افتاده است اما بیشتر از همیشه ترس از در کمال همیشگی نبودن دست و پایش را میبندد.
آنقدر تماشای سرکوب و عواقب آن در نظرمان منفور است که نینا را حتی در سفیدترین حالت اما پر از سرکوب نمیخواهیم. اما وقتی او دست از سرکوب خود و خواستههایش برمیدارد. حتی از پستترین کارهای او لذت میبریم.
دوباره ترس نینا در قالب لی لی به تصویر کشیده میشود. وقتی لی لی جایگزین نینا انتخاب میشود نینا مضطرب میشود.
تأثیرگذارترین دیالوگ در فیلم Black Swan
و شاید تأثیرگذارترین دیالوگ در فیلم Black Swan برای من همان دیالوگ توماس روز اجرا در اتاق گریم به نینا باشد.
توماس در خطاب به ناتالی پورتمن:
“تو فوق العادهای اما ترسویی، اون کسی که سر راهته لی لی نیست. تنها کسی که سرراهته خودتی.”
وقتی در صحنههای اخر فیلم از زخمهای او پرسیاه در میآید او بالهای پروازش را میجوید.
چه چیزی بیشتر از بازی بینظیر ناتالی پورتمن میتوانست تمام این حسهای بیان شده را در تمام صحنهها القا کند. بازیگری که در فداکاری برای رسیدن به نقشش و یکسال تمرین باله و شکستن دندههایش دست کمی از نینای قصه در رسیدن به هدفش ندارد.
صحنههای آخر فیلم قوی سیاه ، تأثیرگذارترین صحنههای فیلم است. وقتی که نینا متفاوتتر از همیشه ظاهر میشود. اما هنوز هم خود کمالگرا مانعش میشود، حتی زخم کمرش در صحنههای آخر و روز اجرا خوب شده است. سرکوب در نینا تمام شده است. اما ترس درونی او هنوز وجود دارد.
فیلم چه پیامی به ما میدهد؟
“به کمال نمی رسیم مگر آنکه سیاه و سفید، تاریک و روشن وجودمان را با هم بپذیریم.”
روز اجرا نینا (ناتالی پورتمن) همهی آینههای اتاق گریم را میشکند، برای ساخته شدن نینای جدید باید نینای قبلی را شکست وقتی ترس درونش نمیگذارد که قوی سیاه را اجرا کند و وقتی که خود کمالگرا سد راهش شده با همان تکههای شکسته نینا را میکشد و از بند آزاد میشود. حالا او رها شده جسورانه قوی سیاه را میرقصد همه را تحت تأثیر قرار میدهد و حتی بیپروا توماس را میبوسد.
به کمال نمی رسیم مگر آنکه سیاه و سفید، تاریک و روشن وجودمان را با هم بپذیریم. نینای قصه به شما یادآور میشود بالهای پرواز زیر پوست خودتان وجود دارد. شاید باید خوب به درونمان بنگریم و خودمان را بشناسیم. در پایان باید یادآوری کرد که ناتالی پورتمن یکی از بهترین بازیهای خود را در فیلم انجام داد که در نهایت به کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در اسکار برای او منجر شد.
امیدوارم بعد از تماشای فیلم Black Swan به خودتان فکر کنید.
برای پیدا کردن فیلمهای ارزشمند تاریخ سینما اینجا را کلیک کنید.
یادداشتهای هدیه طالبی را در این صفحه دنبال کنید.
” لطفاً به این یادداشت امتیاز دهید”